نمیدانم جهان، خالی چرا از شَر نمیگردد؟
بنی آدم، شریکِ دَردِ یکدیگر نمیگردد ؟
چرا دایم جهان درگیر استبداد و خونریزیاست؟
که جاری «عدل» در دنیای پهناور نمیگردد؟
چه فرقی هست بین غزّه و لبنان و اِمریکا؟
چرا انسانیت اجرا به هر کشور نمیگردد ؟
اگر ابلیس را قدرت نمیدادی خداوندا!
عیان میشد که حتیٰ یک نفر کافر نمیگردد
یقین دارم که شد ابلیس، غالب بر بشر، زیرا
دلی خالی ز بغض و کینهی مُضمَر نمیگردد
چو بذر کینه را قابیل در دل کاشت از اوّل
درختِ همدلی و مِهر، بارآور نمیگردد
عناد و کینهتوزی ریشه دارد از دَمِ خلقت
که قطع این ریشهها از سینهها دیگر نمیگردد
برادر با برادر چون شود دشمن، بدون شک
انیس و خیرخواه مادر و خواهر نمیگردد
همه، دم از خدا و دین و مذهب میزنند، اما
به باطن، یک نفر حتیٰ خداباور نمیگردد
به ظلْماتِ فنا خو کرده این مخلوق بی وجدان
همه نحساند و یک تن نیز نیک اختر نمیگردد
دَد و دیوند این نامردمان آدمیصورت
که اینسان گرگ و کفتار و شغال و خر نمیگردد
اگرچه لفظ انسان زینت این خلق میباشد
ولی آدم، کسی با زینت و زیور نمیگردد
چنان گندی زده این اشرفِ مخلوق بر عالم
که پاک این گندها با زمزم و کوثر نمیگردد
سؤالی میکُشد ما را که از این خلقت جانکاه
چرا مأیوس از خَلقِ بشر، داور نمیگرد؟
پدر، آدم ؛ ولی فرزندِ آدم چون نشد آدم
سِتروَن، از چه دیگر حضرت مادر نمیگردد؟
بشر، خونریز بود از بَدو خلقت نیز تا پایان
بوَد خونریز و دنیا هم ازین بهتر نمیگردد
ز نصّ جملهی «لولاکَ» فهمیدم که در عالم
مُنزّه از گنه، جز آل پیغمبر (ص) نمیگردد
عدالت نیست در عالم ز تبعیضات خداوندا!
که میدانی خزف، همسنگ با گوهر نمیگردد
خدایا عفو کن! در خلقتت طرحی دگر، انداز
که بینی هیج انسانی خیانتگر نمیگردد
چو معصوم آفریدی آلِ طاها را همین کافی...
که شیطانت حریف دودهی حیدر نمیگردد
مُنزّه از گنه، باشد اگر هر کس، تو خود دانی
حریفش نیز شیطان با دوصد لشکر نمیگردد
چو شیطان آفت انسان شد از آغازِ این خلقت
یقین نخلی که زد آفت، دگر خوشبَر نمیگردد
ازآن روزی که شیطان شد مُصمّم در فریب خلق
لبِ انسان، بدون اذنِ شیطان، تر نمیگردد
اجل را گو خدایا ، تا بگیرد جان شیطان را
که انسان، مُردهی ابلیس را نوکر نمیگردد
ازین وضعی که میبینم گمان دارم خداوندا!
مُیسّر، پاسخ شعرم به جز محشر نمیگردد
که میبینم بشر را جمله در قعر جحیم، اما
کسی خلد آشیان، جز آل پیغمبر نمیگردد
مکن تکفیرم اکنون همسخن! چون جاهلان هرگز
که «اهل افترا»، انسانِ دانشور نمیگردد
سخن کوتاه کن (ساقی) سرودی آنچه را باید
که تفسیر کلامت جا ، به صد دفتر نمیگردد .
1401/08/08
- ۱ نظر
- ۳۰ آذر ۰۱ ، ۰۱:۴۸