اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

شب صلای غم و درد و ماتم است امشب

جمعه, ۶ اسفند ۱۴۰۰، ۰۵:۲۴ ب.ظ

(اَلسّلامُ عَلَیکَ یٰا موسَی بْنِ جَعفر)

(محبس هارون)



شب صلای غم و درد و ماتم است امشب
که صحنه‌ای ز صلای مُحرّم است امشب

 

نوای ضجّه ز سوی عِراق می‌آید
به‌گوش، بانگ غم و افتراق می‌آید

 

سیاه و سرخ و کبود است آسمان عِراق
ز دودِ آتشِ بیدادِ سینه سوزِ فِراق

 

شب فِراق، شبِ مویه‌های جانسوزی‌‌است
شبی که عامل آن دشمن سیَه‌روزی‌‌است

 

شبی که اخترِ برجِ ولایتِ هفتم...
که بود رونقِ هفت آسمان و هَم انجم

 

افول کرد و جهان گشت ظلمتِ کامل
نشست گَردِ غم و مِحنت و عزا بر دل

 

شرر ز دیده زبانه کشید بر گردون
که کرده چشم فلک را ز داغ، کاسه‌ی خون

 

فغان و ناله بلند است تا به عرش خدا
که جنّ و اِنس و مَلَک گشته‌اند نوحه‌سُرا

 

به هرکجا نگری هست رنگ غصه و غم
به جان شیعه فتاده‌‌است آتش ماتم

 

نوای «وا اَبتا» در عِراق پیچیده‌‌است
نفَس به سینه بوَد حبس و خون به هر دیده‌‌است

 

ز مثنوی به غزل می‌کشد مرا این شعر
که عرضه دارم وصف امام با این شعر

 

«امام موسیِ کاظم» ، امامِ خوبی‌ها
پس از تحمل عمری شکنج‌ِ جان‌فرسا

 

که خم نکرد قدِ سروِ خویش را هرگز
به نزدِ هارونِ روسیاهِ پست و دغا

 

گرفت تاب و توان را ازو که از سرِ جهل
شکسته بود ستونِ حکومتش یکجا

 

به خشم آمد هارونِ عاری از عزت
چو دید افزون گردیده عزت موسا

 

نداشت تاب تحمل که پیش چشمانش
کنند عزت و تکریم، آن امامی را ـ

 

که با صلابت و اِستادگی و عزت نفس
گرفته بود به سُخره، حکومت اعدا...

 

اگرچه کرد به زندان امام را به حِیَل
نشد دمی که به عجز آورد امام، ابدا

 

که کرد «سندی شاهک» به حبس، مسمومش
پس از شکنجه و آزار سخت و مِحنت‌زا

 

که آن امامِ صبور ـ آن امامِ در زنجیر
به سربلندی و عزت ز بند جور و جفا

 

کشید پَر به سوی آسمان و لکّه‌ی ننگ
نشاند بر رخ هارونِ پَست و گشت رها

 

دوباره پُل بزنم از غزل، به مثنوی‌ام
که کاهم از غمِ و اندوه و دردِ رنج و بلا

 

اگرچه در همه‌ی عمر اسیر زندان بود
به بندِ مَحبسِ هارونِ نامسلمان بود

 

شمار نسل شریفش به کوری اعدا
بوَد فزون ز کراماتِ ایزد یکتا

 

که هست خاکِ عجم، مَضجع عزیزانش
چو شاهِ توس که جان‌ها بوَد به قربانش

 

چنانکه حج فقیران حریم اقدس اوست
پناه ملّت ایران و شیعه، از هر سوست

 

به «شهر قم» ، گهری همچو : لؤلؤ لالا
بوَد چو حضرت معصومه بانویی عظما

 

چو از عنایت حق هست «شافع محشر»
شده‌است موجب فخر پدر، چنین دختر

 

اگرچه کُشته شد آن هفتمین امامِ همام
نشاند بر ذلّت، دشمنانِ خون‌ آشام...

 

شهادت است پیام مقاومت به جهان
که ضد ظلم، بکوشید با تمامِ توان

 

زبان خامه‌ی (ساقی)‌است قاصر از توصیف
به مدح و منقبت و قدرِ آن امام شریف...

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

1384

 

نظرات (۱)

سلام 

خیلی عالی 

در پناه اهل بیت علیهم السلام باشید

پاسخ:
سلام و درود.

ممنونم از لطف شما

پایدار باشید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی