عاشقان را چو خداوند، دل از آینه ساخت
عـاشقـان را چو خداوند، دل از آینــه ساخت
پــرتـــوی نیـز ز خود بر دل عشــاق انـداخت
زنـدگـی، بـی مـَــدد عشـق ، به هــم میریـزد
که به سختی بتــوان بـار دگـر ، آن را ساخت
همـتـی کـــن بـه ره عشـق و دلـت را دریــاب!
آنکه بیعشق کند سر، به جهان خواهد باخت
عشق وادی جنــون است و تـوان فــرسا نیــز
آتش عشـق چه دانـی که بسی سـینه گداخت
عشق دریـای عظیمیاست کـه با زورق عقــل
نتــوان هیـچ بـه ایـن بحـــر معمـــا پــرداخت
بیـــرق عشـق ، بیفتــد بـه کـف عـــاشـق اگـر
مـیتــوانــد بـه بـلنــــدای جهـــانش افراخت
تــا مبــادا کــه بمـانـی عقـب از تـوسن عشـق
بــا سمنــد دل و بــا رخش خـِــرد باید تاخت
عشق نـوریاست که بر سـینهی عـاشق تـابـد
تـــا دهـــد آینــــهی تیــــرهی دل را پـرداخت
غافل از چهرهی شیطان مشو در قامت عشق
کـن تـوکـل به خـــدا تـا بـدهـد بر تو شـناخت
هـرکـه از دور شود خـَــم به بـرت ، آگـه بـاش!
که کمـان تا نشود خـَــم ، نتـوان تیــر انداخت
بـــاش هشــیار مبــــادا شـکنــی قـلـب کسـی!
خـُـرم آن دل که به الفـت دل خلقـی بنـواخت
مَشَـوی غــافــل و مــانـَد ز تو دِیـنی به جهان
که اجــل آیـد و هــــرگــــز نتـوانــی پرداخت
(ساقیا) عشـق ، کــدورت نپــذیــرد هـــرگـــز
عـاشقـان را چو خداوند ، دل از آینــه ساخت
- ۰۱/۰۱/۱۸
عشق دریای عظیمی ست که با زورق عقل/نتوان هیچ به این بحر معما پرداخت
خیلی خیلی زیباست👏