«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَمِیرالْمُؤمِنـِین»
(یا علی)
دم، از تـو مـیزنیــم و ز تـو غــافلیــم ما
هسـتـیم شــیعهی تـو ولـی جــاهلیــم ما
یک عمــر دم زدیــم ز نــام تــو یـا علــی!
امـــا ز راه و مَـسـلـک تــو ! غــافلیــم ما
وقتِ سخن، سخن ز تو گفتیم و در عمل
راهـت نــرفتــهایـم ، ز بس کــاهلیــم ما
دل را نبـسـتهایم بـه تـو؛ چونکــه از ازل
دلـبـســتــهی دو روزهی آب و گـلیـــم ما
نــام تـو هست وِرد زبــان بیخلـوص دل
در دســتگاه اقــــدسات امــا ، وِلیــم ما
از نفس مُطمئــنه، گــریـزان شدیم چون
بـر نفس ددسـرشـت، ز بس مــایلیــم ما
ما را قیــاس نیست یقین با مجــاهــدان
وقتی که در طـریقـت تـو ، عــاطلیــم ما
دریــای عــزتــی! که تو را نیست ساحلی
کشـتیبه گِل نشـستهی در ســاحلیــم ما
کــر کرده است گوش فلک را صـدایمان
چون طبل، پُر ز خالی و بیحـاصلیــم ما
در بنــد جهــل اگر که گـرفتــار گشتهایم
کردیم چون گمـان به غلط، عــاقلیــم ما
بـودیم در ستــیزهی همنــوعمان مــدام
قــابیــل ســیرتیـم، بلــی!... قــاتلیــم ما
کــردیــم اقتــدا بـه شــیاطیــن روزگــار
عمریست چون ز جهـل، اسـیر دلیــم ما
چون آبِ هــرزهگــرد روانیــم روی خـاک
در انتهـــا به بـرکـهی غـــم ، واصلیــم ما
(ساقی) به روز حشر که بر توشه بنگرند
معلوم میشود که به جِــد، ســائلیــم ما
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1401
- ۰ نظر
- ۳۰ تیر ۰۳ ، ۰۱:۲۳