(السّلامُ عَلیکِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مــادر شد
- ۰ نظر
- ۰۶ دی ۰۱ ، ۱۲:۱۶
(السّلامُ عَلیکِ یٰا فاطِمةالزهراء)
خاموش چو شمع خانهی حیدر شد
غمخــانـه حریم دخـت پیغمبــر شد
گشـتــند یتــیم اگرچه طفــلان علی
در اصل، جهانِ شـیعه بی مــادر شد
(لولاک لما خلقت الافلاک)
مقصـود خــدا ز خلقــت نــوع بشـر
بی شبهه بـوَد شـاه ولایـت ، حیــدر
گر عشق علی نیست کسی را در سر
بـایـد که نمـاید این سـؤال از مـــادر
(عید رمضان)
عید آمد و ماهِ رَمضان گشت تمــام
شوال ز رَه آمد و طی گشت صیام
افسوس که آن ماهِ مبارک طی شد
مقبول بُـوَد طاعت و ایـام به کــام
(یا رسول الله)
ای دریغا...! روح ختم المرسلین
کرد رجعت سوی فردوس برین
عالَم ِ اسلام ، گشته داغ دار
مسلمین را کرده خاکسترنشین
(یا کریم اهلبیت)
مظلومترین خلق خدا را کشتند
فرزند علی مرتضی را کشتند
از بخل معاویه ی ملعون و پلید
افسوس! امام مجتبی را کشتند
(یا امام مجتبی)
آوخا ، دردا ، گُل گلزار باغ مصطفی(ص)
مَظهر حُسن خداوندی ، امامِ مجتبی(ع)
شد شهید زَهر ِکینِ همسری پست و پلید
کآتشی زد زین مصیبت ، بر نهاد ماسوا
(یا امام رضا)
ریخت تا زهر جفا مأمون دون در ساغرت
از شرار کینه ؛ آتش زد به نخل پیکرت
گرد ظلمت ، بر فراز آسمان پیچیده است
از همان دم که عبایت را کشیدی بر سرت
سید محمدرضا شمس (ساقی)
(خفتگان)
آسـوده بخـوابید همــه در خوابنـد
یک عـده پی نـــان و بـه فکر آبنــد
شاید که شود معجزه از سوی خدا
تا این که دمی گرسـنگان، دریابنـد
این عمر که چون آب روان میگذرد
غـافـل منشین! که در زیـان میگذرد
مقصود جهــان ، از آمـد و رفتـن مـا
اندیشـه بـوَد کـه نــاگهـــان میگذرد.
(تکبر)
بغض و حسد و کبرو غرور و کینه
چون جمع شود ، سیاه گردد سینه
آندل که بود تهی ازین پنج صفت
آن را تو مخوان دل ، که بود آیینه