اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

می‌رسد بانگ غم و غصه و ماتم بر گوش

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۵:۱۶ ب.ظ

یادبود سالگرد درگذشت (استاد ایرج قادری) هنرمند توانمند سینما‌

(شیر خفته‌)


‌می‌رسد بانگ غم و غصه و ماتم بر گوش
خبری می‌رسد از مرگ عزیزی ز سروش

 

‌(ایرج قادری) استاد توانمند هنر ...
ناگهان شمع وجودش بجهان شد خاموش

 

کارگردان زبردست و هنرپیشه ی فحل
رفت از دار فنا سوی بقا دوش به دوش

 

آه و افسوس که این دهر، بوَد دار ملال
می‌کند بهر عزیزان همه را مشکی پوش

 

اوستادان بزرگی که چو (ایرج) رفتند
همچو فردین که شده خاکِ سیاهش آغوش

 

حیف و صدحیف که معلوم نشد بهر کسی
قدر آن پاک‌عیاران، که برفتند از هوش

 

رسم دنیاست که فریاد به جایی نرسد
شیر نر در قفس و لیک رها باشد موش

 

چه توان کرد که جز رنج نبیند به جهان
بجز آنکس که بوَد فاقد اندیشه و هوش

 

ای مگس! گر نتوان سیر سماوات کنی...
بی جهت در پی تحقیر عقابان مخروش

 

سیرت زشت قبیح است به هر کیش و مرام
گرچه هر صورت زشتی بشود بهْ، ز رتوش

 

عزت و شوکت انسان نبوَد دست کسان
کاین کرامت بوَد از سوی خدا بی سرپوش

 

گرچه از بی‌خردی پاس نگفتند او را
مهر او هست به قلب همه با جوش و خروش

 

مدفنش قلب محبان شده از لطف خدای
گرچه شد آینه ی دل ز عداوت، مخدوش

 

سینه ها هست چو آتشکده در سوز و گداز
در غم (قادری) استاد هنرمند خموش‌

 

‌‌(ساقی) بزم هنر بود و برفت از برِ ما
آنکه جام هنرش کرد جهانی مدهوش

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

1391/2/17

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی