اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

از یاد که روی چو به دل دوست دارمت

شنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۰، ۰۳:۱۱ ق.ظ

(نخل عشق)



‌از یاد، کِی رَوی؟ چو به دل دوست دارمت
دور از منی به ظاهر اگر ، در کنارمت

 

با یک نظر به دیده ی شب زنده دار من
با چشم دل ببین که چسان دوست دارمت

 

یادم نمی‌کنی و نمی‌جویی ام ولی
روزی هزار مرتبه در یاد ، آرمت

 

هرشب به لوح سینهٔ در خون نشسته‌ام
با خون دل به خامه ی مژگان ‌نگارمت

 

از آن دمی که پا به خیالم نهاده‌‌ای
دیوانه‌وش به دیده ی دل می‌گذارمت

 

ذهن مُشوّشم شده تقویم عاشقی
در خلسه ی خیال، تو را می‌شمارمت

 

ای آهوی رمیده ی دشت جنون! که خود
صیاد دل شدی و من اکنون شکارمت ـ

 

هرگز گمان مکن که اگر غافل از منی
آنی، به دستِ غفلتِ گردون سپارمت

 

از این خزان تب‌زده بیرون بیا ببین
در انتظار رویش فصل بهارمت

 

ای نخل عشق! روی زمین نیست جای تو
آری! بیا به سینه ی دلخون بکارمت

 

تا لحظه‌‌ای که می‌رسد از راه، پیکِ مرگ
یک کهکشان ، نگاهم و در انتظارمت

 

سرخوش ز جام دلکش (ساقی) نمی‌شوم
سرمستی ام تویی که هم اکنون خمارمت

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی