سهمگین است عزایت بخداوند وَدود
(اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)
سهمگین است عزایت بخداوند وَدود
بر قیام تو و بر لشکر و آل تو درود
نه فقط شیعه عزادار تو گردیده کنون
که عزادار تو هستند مسیحی و جهود
پسر فاطمه! ـ ای نور دو چشم حیدر
که شدی کشتهٔ تیغ ستم و تیر و عمود
گریه میکرد بر احوال غمت ، پیغمبر
زآن دمی که شدی از دامن مادر مولود
ریخت چون خون تو در راه خداوند کریم
خونبهای تو بوَد حضرت حیّ معبود
دشمنت کشت اگر ، کی رهد از دست قدر
که کند گریه بر احوال بدش آل ثمود
سربلند آمده ای از سفر کرب و بلا
دشمنت گشت به میدان دیانت مردود
آنکه دل باخت به شیطان، نبَرد ره به کمال
بنده ی خالص حق است همیشه محمود
پدرت هست علی ، اختر تابان ولا
مادرت فاطمه آن زهره ی برج مسعود
سومین اختر تابان ولایی که ز عشق
تا خداوند نمودی به سماوات صعود
به مقامت نرسد پای کسی ، تا به ابد
گرچه باشند همه زاهد و از اهل شهود
از سخاوت چو گذشتی ز خود و اهلِ عیال
گوی سبقت ، کرمت از همه عالم بربود
حاتم طایی و امثال وی از عجز و نیاز
سائل کوی تو هستند ؛ تویی! مظهر جود
سخن لاف نباشد به خداوند ، قسم
که خدا نیز تو را از سر تکریم ستود
گفت لولاک و تو بودی هدف از خلقت او
که کمال بشریت ، ز تو باشد مشهود
فهم من نیست تو را گرچه همین میدانم
که به عشق تو شده خلق، همه بود و نبود
تو به صحرای کویری که بجز خار نداشت
گل نمودی و شدی جاری پیوسته چو رود
کعبه گر قبله ی عالم بوَد از سوی خدا
عالمی را ست سزاوار به کوی تو سجود
آنکه غافل بوَد از معرفت و مرتبتات
هست از حلقه ی ادراک و ارادت مطرود
گریه خیز است اگر مرگ تو ای فانی حق
آسمان از غم جانسوز تو گردیده کبود
اربعین آمد و ما زائر کویت نشدیم
چونکه امسال شده راه زیارت مسدود
(بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی)
تا نفس هست بوَد رشته ی پیمان معهود
(ساقی) غمزده گر در غم تو نوحه گر است
با دلی لجّه ی خون ، مرثیه ات را بسرود
- ۹۹/۰۷/۱۷