آوای عشق میشنویم از صدای تو
(در رثای خسروِ آواز ، استاد شجریان)
آوای عشق ، میشنویم از صدای تو
وقتی به گوشمان برسد "ربنای" تو
ای خسروِ ترانه و آوازه خوان عشق!
هرکس که مدعی تو شد ، شد گدای تو
نام و نوای توست ، پر آوازه تا ابد...
کی میرسد کسی به زمانه به پای تو؟
گویی ز تار و پود حریر آفریده است
حلقوم مخملین شدهات را ، خدای تو
آرام و دلکشست که در خواب میبرد
نرمین طنینِ زمزمه ی "لای لای" تو
ای در نوای نای تو ، صوت فرشتگان!
رفتی به عرش چونکه زمین نیست جای تو
در اربعین سروَر و سالار کربلا...
دلها به غم نشست ز داغ عزای تو
آتش کشد زبانه ز داغت ، ز سینه ها...
چون شعلهای که هست ز سوز صدای تو
سرو چمان چو تاک شده خم به بوستان
وقتی که دید ، خم شده قدّ رسای تو
بلبل ، خمود گشت و فرو مُرد نغمه اش
وقتی خموش گشت به بستان ، نوای تو
از داغ جانگداز تو ای نغمه ساز عشق!
"بیگانه سوخت تا چه رسد آشنای تو"
مدح تو نیست درخور طبع قلیل من
تا گوید آنچه را که بوَد در سزای تو
وقتی که یک وطن شده وَصّاف حسن تو
یعنی که عالمی ست به مدح و ثنای تو
بیچاره آنکسی که پس از مرگ هم ز بخل
میسوزد از فنای خود و ، از بقای تو
بیچاره تر کسی که ز ذات پلید خود
توهین کند به آن که بوَد ، مبتلای تو
آن سفلهای که شهره بوَد در تمام شهر
از "ابلهی" ؛ چگونه بداند "بهای" تو ؟
تهمت زند به مرده و زنده بشوق نان
نفرین کند ز جهل ، به جای دعای تو
نَه عالِم و نه عارف و نَه نکته دان بوَد
کِی میتوان ، که درک کند اعتلای تو ؟
باشد که در معاد ببیند تقاص خویش
افتد ز خودسری و خباثت به پای تو
وقتی که "ربنای" تو دل میبرد ز خلق
یعنی که لطف حق شده شامل برای تو
(ساقی) به رسم تعزیت این چامه را سرود
در شام غربتت ز تعب ، در رثای تو...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
پنجشنبه شب 99/7/17 مقارن با شام اربعین حسینی (ع)
- ۹۹/۰۷/۱۸