سیرتگریم و صورت زیبا نمیکشیم
سرودهای به اقتباس غزلی از استاد محمدعلی مجاهدی عزیز و ارجمند، متخلص به (پروانه)
(ناز تماشا)
سیرتگریم و صورت زیبا نمیکشیم
روشندلیم و نازِ تماشا نمیکشیم
شرح و بیان عشق ، بُوَد در نهاد ما...
ما درد عشقِ وامق و عَذرا نمیکشیم
دیوانه ى محبّت یاریم اگر ، ولی...
مجنون نِهایم و منّتِ لیلا نمیکشیم
غربالِ معصیت به جوانی نمودہ ایم
دل را به سمت و سوی تمنّا نمیکشیم
یوسف خصال، شهرهٔ شهر صداقتیم
چشم طمع به سوی زلیخا نمیکشیم
کشفِ نظام و خِلقت هستی بُوَد مُحال
بیهودہ ، رنجِ کشف معمّا نمیکشیم
وقت عمل ، سخن به گزافه نگفتهایم
از نقش خویش پرده به رؤیا نمیکشیم
امروز شاکریم ز روزی و لطفِ حق
آهی برای روزی فردا نمیکشیم
یک سینه آتشیم چو آتشفشان ز عشق
رنج قبس به وادی سینا نمیکشیم
قرآن و مسجد است کتاب و مُقام ما
خود را بسوی دیر و کلیسا نمیکشیم
چون زندهایم با دم مولایمان علی
دست نیاز سوی مسیحا نمیکشیم
باشد نژاد ما چو ز گلزارِ مصطفی(ص)
پا پس ز باغ عترت طاها نمیکشیم
اهل ولایتیم و ولایت، سرشت ماست
"دستِ طلب ، ز دامن مولا نمیکشیم"
جان را به راہ دوست فدا میکنیم لیک
حتیٰ نفس ، به کوری اعدا نمیکشیم
آیینه دار مِهر و وفا و رفاقتیم
بر دیدہ، نقش اهل جفا را نمیکشیم
نظم سخن چو نغز و دلآرا و دلکش است
دست از اصول و شعر مُقفّا نمیکشیم
آگه ز حد و حصر و حریم و بضاعتیم
هرگز ز فرش خویش برون پا نمیکشیم
خاک وطن به گوهر دنیا نمیدهیم
حسرت برای خاک اروپا نمیکشیم
با بال دل ، به سینه ی آفاق پر زنیم
خود را به سمت لانهٔ عنقا نمیکشیم
سایه نشین دولت فقر و قناعتیم
منّت ز منعمان به تقاضا نمیکشیم
یاد آمدم ز مصرع "پروانه" اینکه گفت :
«دریا دلیم و منّت دریا نمیکشیم»
مست عنایت و می (ساقی) کوثریم
منّت ز جام و ساغر و صهبا نمیکشیم
1392
- ۹۹/۰۹/۲۹