مهر و وفای مردم دنیا عوض شده ست
مِهر و وفای مَردم دنیا عوض شده ست
گویا که نسل آدم و حوّا عوض شده ست
کینه ـ نشسته جای مَحبّت ، به سینه ها
یعنی که سینههای مصفا عوض شده ست
آداب زشت ، رایج و معمول گشته اَست
آیین نیک و سیرت زیبا عوض شده ست
از چهره های بِکر ، نمانده اثر ؛ دریغ...
ابرو و چشم و بینی و سیما عوض شده ست
محصول این زمان شده بی اعتبار ؛ چون
کیفیت مُسَلّم کالا عوض شده ست
مَدرک به جای دانشِ عالِم ، نشسته اَست
یعنی که جای مَردم دانا عوض شده ست
هر جاهلی ز جعل مدارک ، شد اوستاد
چون جای علم و جهل به معنا عوض شده ست
از بس که جاهلان ، به طبابت نشستهاند
داروی دردِ بلغم و سودا عوض شده ست
اسناد معتبر ، دگر افتاد از اعتبار
چون نقشِ مُهر و خامهٔ امضا عوض شده ست
دیگر کس اعتنا ، به دیانت نمیکند
امروزه دیدِ خلق ز عقبا عوض شده ست
چون وعده های پوچ فقط شد نصیب خلق
از دوزخ و بهشت ، نظرها عوض شده ست
ای همسخن! ملول مشو ـ از بیان من
مضمون شعر اگر که دراینجا عوض شده ست
هر گوشهای فتاده ، شکستهدلی نزار
چون خصلت اهالی بالا عوض شده ست
آری! زمانه نیست به کام گرسنگان
چون شیعگی به سیرت مولا عوض شده ست
زیر فشار مُهلِک این روزگار سخت
گویی که جای تک تک اعضا عوض شده ست
محنت گرفته خانه ی دل را ، ز بی کسی
گویی که جای یاور و اعدا عوض شده ست
این خاک پُر گهَر ، شده مَهد ستمگران
چون جای شاهِ میهن و ملّا عوض شده ست
وقتی دعا ـ علاج بلا را ـ نمیکند
یعنی نوای اهل تمنا عوض شده ست
وقتی که عادی اَست گناه و فسادِ خلق
یعنی اساس قُبح و تبرّا عوض شده ست
وقتی ربا ، مباح شده ـ بین مسلمین
یعنی که شرع و شارع و فتوا عوض شده ست
وقتی که زهد ، گشته ریایی در این دیار
یعنی که فسق و طینت و تقوا عوض شده ست
وقتی که باده ، دفع خماری ـ نمیکند
یعنی که جای (ساقی) و سقا عوض شده ست
- ۰۰/۰۴/۱۱