آندم که راز خلقت ما را نوشتهاند
(أَلسّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الشّهیدِ بِکربلاء)
آندم که راز خلقتِ ما را نوشته اند
بر آدم و به دامن حوّا نوشته اند
دیباچه ی رسالت حق را به کِلک عشق
سربسته ـ کاتبان ، به تولّا نوشته اند
ختم البیان لوح رسل را به خط نور
کُتّاب حق بر احمدِ والا نوشته اند
شرحی ز درس عشق نوشتند بر علی
شرح دگر ، به دامن زهرا نوشته اند
کِلکِ قضا ، به شرح علی بود از ازَل
راز جهان ، به جوهر اعلا نوشته اند
هر فصلِ این کتاب ، حدیثی نوشته شد
فصلی به کشفِ طور ، به موسا نوشته اند
فصل دگر ، به دامن مریم نوشته شد
کآن را به نام پاکِ مسیحا نوشته اند
بعد از على به فصل ولایت رقم ز مهر
بر دامن عفیفه ی حورا نوشته اند
اوّل حسن رقم زده شد بعد ازآن حسین
داغی به برگِ لاله ی حَمرا نوشته اند
اینجا قلم به خون بِنِشست و حدیثِ عشق
بر دشتِ خون به خطّ مُعلّا نوشته اند
اینجا قلم شکست چه گویم که بعد از آن
احوالِ عرشیان ، به چه انشا نوشته اند؟
نور خدا که بر همه جا پرتو افکن است
در این مکان ، به کوری اعدا نوشته اند
اینجا حریم سبط رسول خدا بُوَد
که_افلاکیان به زیوَر غبرا نوشته اند
این خاک را به بال ملایک از آسمان
چون نسخه ای ، برای مداوا نوشته اند
گردی ازین تراب که چون توتیاست را
داروی درد دیده ی اعما نوشته اند
خوش آن دلی که درک کند قدر این مقام
کاو را ز خبث و کینه ، مبرا نوشته اند
آن را که نیست معرفت درک این مکان
وی را ز جمع شیعه ـ مجزا نوشته اند
این بارگاه عشق بُوَد در زمین ولی...
عشقی که بر صحیفهٔ دلها نوشته اند
این عشق را ز سوی خداوند ذوالجلال
در لابلای سینه ی شیدا نوشته اند
این خاک را که هست به حق قبله گاه عشق
بر عاشقان ، به حکم مصلّا نوشته اند
یوسف درین مکان بخدا سجده میکند
گر عاشقی ، به نام زلیخا نوشته اند
زیرا مقام و منزلت این تراب را...
حتّیٰ برای اهل کِلیسا نوشته اند
(ساقی) به شرح عشق چه گویی که از اَزل
سرمشق عشق را ـ ز همین جا نوشته اند.
- ۰۰/۰۵/۲۵