اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

نام استاد به هرکس به خطا نتوان داد

پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۰، ۰۱:۲۱ ق.ظ

(حکم خطا)

 

‌نام استاد به هر کس به خطا نتوان داد
تاج شاهی ز تغافل به گدا ، نتوان داد

 

آنکه خود در خم پس کوچهٔ جهل است اسیر
درس وارستگی از راه خطا نتوان داد

 

صد چرا هست که یک را نتوان داد جواب
حکم استاد ، که بی چون چرا نتوان داد

 

‌آن که بیمار بوَد ، از عطش استادی...
آب دریاش به عنوان دوا نتوان داد

 

ظرف و مظروف ، تقارن طلبد بی تردید
بحر در کوزه به صد معجزه جا نتوان داد

 

‌آسمان ، گستره ی پر زدن شاهین است
جوجه ی یک شبه را بالِ هوا نتوان داد

 

‌کور را ـ گرچه عصا ـ راهگشا می‌گردد
دستِ بینا ـ که بوَد کور، عصا نتوان داد

 

حکم دانش به خطا گرچه فراوان بدهند
بر چنین حکم خطا ، مُهر بقا نتوان داد

 

‌جهد_ناکرده به عالم نبَرد ره به کمال
جامه ی علم به هر ژنده قبا نتوان داد

 

‌موی ژولیده مبادا بشود تاج هنر
کاه را جای بِتن ، ریز بنا نتوان داد

 

‌زانکه خرما شده مرسوم عزاداری ها...
نقل شادی و شعف وقت عزا نتوان داد

 

چهره چون تیره شود باز جلا می‌گیرد
قلب چون تیره شود باز جلا نتوان داد

 

‌سرنوشتی که رقم خورده به کِلک تقدیر
ثبت گردیده و تغییر قضا نتوان داد

 

‌(ساقیا) گرچه مجازی‌ست عناوین امروز
نام استاد ، به هر کس به خطا نتوان داد‌.

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی