اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

خواب دیدم از لب نوشین لبی ساغر گرفتم

سه شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۱:۲۷ ب.ظ

(تـاج عشق)

 

خواب دیدم از لب نوشین لبی سـاغــر گرفتم
ناگهان چون شعلـه‌ای از پـای، تا سر در گرفتم

 

سوختــم تا در میــان آتـش جـان‌سوز عشقش
مثل ققنـوسی دوباره جـان ز خاکســتر گرفتم

 

عقـل شد مـانـع مرا در رهگذار عشق و مستی
تا که راه عشـق را از عقــل، بـا خنجــر گرفتم

 

عشق یعنی: رد شدن از آسمان عقــل و هستی
زیـر پـا هم هستی و ، هم عقـل دانشور گرفتم

 

پـر گشودم بر فــراز عشـق ، بـا بــال و پــر دل
عـرش را با هیبت‌اش یکسر به زیـر پــر گرفتم

 

چونکه گشتم آسمـان_پـروازِ معــراج وصالش
جبـرئیـل عشق ماند و پـر ، سوی دلبــر گرفتم

 

تـا رسیدم عـاقبـت بر درگهش از شـوق رویش
محـو در او بـار دیگــر قــامتـش در بــر گرفتم

 

(ساقیا) آن‌دم که می‌‌نوشیدم از جــام لبــانش
سوختــم اما ز مستی ، نشـئه‌ای دیگــر گرفتم

 

عاقبت از لطف عشق و مهر جانسوز وجودش
تــاج عشـق و عــزت و آزادگـی، بـر سر گرفتم

 

نـاگهــان بیــــدار گشـتم در میــان بسـتر غـــم
زنــدگــانی را بــدون عــاشقــی از ســر گرفتم

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

1386

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی