اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

کن از نوکیسگان دوری که سر در آخور خویش‌اند

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۴۰۲، ۰۴:۴۴ ب.ظ

(نوکیسگان)

کن از نوکیسگان دوری، که سر در آخور خویش‌اند
ز بیم خواهشِ درمانده‌ی نانی ، به تشویش‌اند

 

زبان‌باز و دغل‌کار و تهی از اُلفت و مِهرند
سراپا چون ستونِ سُستِ سَقفِ سازه‌ی خویش‌اند

 

اگرچه در خیال خویش، خود را شاه می‌بینند
ولیکن چون گدا در چشم استغنای درویش‌اند

 

ز شوق و شهوتِ شهرت به هر محفل شتابانند
اگر چه بر شکوه و شأن آن محفل ، نیندیش‌اند

 

ندارد حاصلی مِهر و وفا ، با این قماشی که :
به‌کام خویشتن نوش‌ و به‌کام خلق چون نیش‌اند

 

به هنگام تناول آنچنان بیخود شوند از خود
که پنداری به تنهایی ، نظیر گلّه‌ی میش‌اند

 

به غیر از بذر خِفّت را ، نمی‌کارند در عالم
خسیسانی که حتیٰ مالک صد پهنه آییش‌اند ۱

 

امانت‌دار اموال‌اند و سرخوش از متاع پوچ
عقب افتادگان‌اند و گمان دارند در پیش‌اند

 

نمی‌گیرند دستی را ، ز خوی خِسّت و خواری
به دور از رأفت و جود و سخا هستند و بدکیش‌اند

 

عبث هرگز مکن عمر گرانت را تلف (ساقی)
به پای نارفیقانی که : مکّار و بداندیش‌اند .

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)
1402/11/20

۱ـ مزرعه ـ کشتزار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی