اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

منکر به ذات حق، که مسلمان نمی‌شود

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ

✅ به بهانه‌ ی برائت و انزجار از اعراب سعودی (وهابیت) ملعون که در سال ۱۳۹۴ موجب کشتار حجّاج مظلوم و بی‌گناہ شدند.

(نفس تبهکار)

 

منکر به ذات حق، که مسلمان نمی‌شود
پتیاره ، عبد خالق سبحان نمی‌شود

 

گر خانه‌ی خدای ؛ به خاک حجاز هست
هم سنگ خاکِ شاه شهیدان نمی‌شود

 

مُلکی که شاہ و دولت آنند دل سیاہ
با صدهزار کعبه ، درخشان نمی‌شود

 

دنیا اگر چه هست همه مُلکِ ایزدی
مُلکی بحق چو کشور ایران نمی‌شود

 

زاهد! اگرچه بادہ خوری در نهان ولی
از حضرت ِ الاہ ؛ که پنهان نمی‌شود

 

آل سعود پست! مزن دَم ز دین و زهد
این لاف‌ها برای تو ایمان نمی‌شود

 

کم کن ز روضه‌خوانی و رخت عمل بپوش
هر روضه‌ای که روضه‌ی رضوان نمی‌شود

 

قربان نما تو نفس تبهکار خویش را
با ذبح گوسپند که قربان نمی‌شود

 

از شرع، دم مزن که بحق در کلاس تو
پیدا به جز مکاتب شیطان نمی‌شود

 

از معرفت به دوری و دم می‌زنی ز حق
بی درک مبهمات ، که عرفان نمی‌شود

 

هرچند تیشه بر بن مذهب نهاده‌ای...
دین خدا ز جور تو ویران نمی‌شود

 

هر کس دو آیه خواند به تجوید یرملون
با این دو آیه عامل قرآن نمی‌شود

 

آن باطنی که هست در او خوی دیو و دد
در ظاهر است آدم و انسان نمی‌شود

 

بسیار یوسف است به هر شهر و هر دیار
هر یوسفی که یوسفِ کنعان نمی‌شود

 

هر کس که کوہ طور رَود نیست مرد حق
هر رهروی که موسیِ عِمران نمی‌شود

 

ای شاہ نیمه وقت! به شاهی خود مناز
شاهی قرین چو شاہ خراسان نمی‌شود

 

بر تخت شهریاری دنیا مبند دل ــ
هر مسندی سریر سلیمان نمی‌شود

 

شهری که هست در دل آن دزد و راهزن
بی برج و دیده‌بان و نگهبان نمی‌شود

 

هشیار باش آن که کند تلخ کام خلق
در روز حشر، لایق غفران نمی‌شود

 

تا کِی به دوش سینه کشم بار آہ را ؟
این منطق و عدالت و برهان نمی‌شود

 

بیرون چو هست دست چپاول از آستین
این مشکلات، مطلقاً آسان نمی‌شود

 

زخمی که بر دل است ز تیغ ستمگران
بی مرهمِ مقابله ، درمان نمی‌شود

 

دَم از عرب مزن عجم اجنبی پرست!
کاو دشمن است و با تو به یک آن نمی‌شود

 

آن دشمنی که کرده به تن، رزم_پیرهن ـ
از کرده‌های خویش، پشیمان نمی‌شود

 

گفتا رسول: من عرب و نیستم عرب
نصِّ صریح هست که بُهتان نمی‌شود

 

ما آزمودہ ایم چه بسیار و بارها...
هر سنگ و گل که لؤلؤ و مرجان نمی‌شود

 

آن‌کس که نیست مِهر ولا در دلش ز بغض
با شیعه هم مسیر ، کماکان نمی‌شود

 

زین آه سینه سوز که سوزد تن جهان
ماندم چرا که یکسره طوفان نمی‌شود

 

لم یزرع است باغ تجاهل ، به روزگار
با یک دو شاخه گل که گلستان نمی‌شود

 

هر کس شنید مصرعی از شعر ما بگفت:
(ساقی) چرا که شعر تو دیوان نمی‌شود؟

 

ارزان شود مَتاع ، به بازار ازدیاد
امّا مَتاع شعر تو ارزان نمی‌شود

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

1394

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی