در و دیوار قم، از غم به تن رخت عزا کرده
وفات حضرت فاطمهی معصومه (س)
«دریای رحمت»
در و دیوار «قم» از غم به تن، رخت عزا کرده
چنانکه «شهر قم» را در غمت، ماتمسرا کرده
تو مهمان بودی ای دریای رحمت! در کویر قم
ولی قم را غم جانسوز تو ، صاحبعزا کرده
به دیدار برادر راهی مشهد شدی ؛ اما...
به ساوه دشمنت مَسموم با زهر جفا کرده
سعادت داشت شهر قم که باشد میزبان تو
چنانکه مَرقدت این شهر را دارالشِفا کرده
ببالد قم بهخود که هرکه آمد در حریم قم
غبار بارگاهت را به چشمش توتیا کرده
تویی اسطورهی عصمت پس از زهرا درین عالم
که حق، نام تو را همشأن دختِ مصطفا کرده
تو هستی فاطمه، معصومه، دخت حضرت موسیٰ
که از تو فخر بر عالم، علی موسَی الرضا کرده
نه تنها خواهر هشتم امام و، دخت موسایی
که ایزد شافعت از رتبه در روز جزا کرده
اگرچه عشّ آل مصطفیٰ باشد یقیناً قم
ولی قم را کرامات تو فارغ ، از بلا کرده
چو در تقوا و زهد و عِلم ، دارای مقاماتی ـ
چنین کشف و کراماتی، خدا بر تو عطا کرده
چو هستی مَظهر عِلم و فضیلت «حائرییزدی»
جوار بارگاهت، «حوزهی قم» را بنا کرده
که قم شد مرکز عِلم و فقاهت در همه عالم
بسی عالِم که زیر سایهات کسب ضیا کرده
خوشا آنکس که بوسد آستانت را به قم زیرا
عنایات تو ، زُوّار تو را از غم ، رها کرده
ببالد (ساقی) ای بانوی آب و آینه! بر قم
که از بَدو ِ تولد ، با تو ، او را آشنا کرده...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1403/07/06
- ۰۳/۰۷/۲۱