همه شب به یاد رویت نظری به ماه دارم
شنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۱ ق.ظ
همه شب به یاد رویت نظری به ماه دارم
به جنون کشیده مانم چو به مَه نگاه دارم
دل من به جستجویت همه شب بشوق رویت
شده معتکف به کویت چو تو پادشاه دارم
نه شب مرا سحرگه نه سحر ز سوزم آگه
که ز سوز هجرت ای مَه! دلِ پر ز آه دارم
شده عشق روی دلبر اگرم گناه و کیفر
به یقین هزار دفتر ، سیه از گناه دارم
برو کاروان شتابان که منم در این بیابان
به هوای ماه کنعان دل و دین به چاه دارم
نه دلِ مرا قراری، نه امیدِ وصل یاری
نه ز بخت انتظاری، نه به دوست راه دارم
به در ِ سرای او سر ، بزدم به حلقه ی در
که به سر ز مهرش افسر عوض کلاه دارم
شدهام اگر غزلخوان، به گل جمال جانان
غم هجر او فراوان ، به دلم نگاه دارم
بده (ساقی) آن پیاله که شده مرا حواله
به امید استحاله دل و دین تباه دارم
- ۹۹/۰۷/۱۹