اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

روزی که من خواب تو را تعبیر کردم

سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۲:۵۵ ق.ظ

(کیمیای معرفت)

 

روزی که من خواب تو را تعبیر کردم
خود را گرفتار شبی شبگیر کردم

 

ساز مخالف می‌زدی و من موافق
قاضی شدم ساز تو را تکفیر کردم

 

رفتی وضو سازی و خود را وا رهانی
از کفر من ، زیرا تو را دلگیر کردم

 

عکس تو را دیدم چو ماہ افتادہ در آب
تا می‌توانستم ، نگاہ سیر کردم

 

دستی زدی در آب تا گیری وضویی
با آتش دل ، آب را تبخیر کردم

 

آهو شدی کردی فرار از پیشم امّا...
با غمزه‌ای صیدت، مثال شیر کردم

 

دیدی نداری چارہ جز ساز موافق
گفتی که من در کار دل تقصیر کردم

 

امّا رهایت کردم از بند وجودم
هر چند آتش در دلم تکثیر کردم

 

رفتی ولی باز آمدی با شوق بسیار
به به عجب در قلب تو تأثیر کردم

 

آن دل که آهن بود را در شعلهٔ عشق
با کیمیای معرفت ، اکسیر کردم

 

بیخود شدم از خود تو را دیدم کنارم
دستانِ دل ، بر گردنت زنجیر کردم

 

قلبی که شد روزی شکسته از غم تو
امروز در آغوش تو ، تعمیر کردم

 

دانستم آخر می‌شوی پابند این دل
روزی که من خواب تو را تعبیر کردم

 

(ساقی) به هر حیله به دل رہ کی توان برد؟
من عشق را در این غزل ، تقریر کردم

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی