اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

طلوع چهره ی خورشید از نگاه خداست

پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۶ ق.ظ

(صانع ازلی)

 

طلوع چهرہ ی خورشید از نگاہِ خداست
که هر کران جهان با حضور او زیباست

 

اگر چه هست بدون مکان و ناپیدا
به چشم دل چو ببینی به هر مکان پیداست

 

به چشم عاطفه دیدم عیان ، عنایت او
به وقت معجزه‌ها تا همیشه بی همتاست

 

خوشا به حال کسی که به چشم جان دیدش
بدا به حال کسی که ندید و نابیناست

 

الا که دم زنی از غیر او به اوج غرور
به خویش بنگر و دریاب! بی خدا تنهاست

 

اگر چه هست خدا بی نیازِ باور ما
بوَد رحیم و ز رحمانیت همیشه رضاست

 

تمام خلقت هستی بوَد ز حکمت او...
که بازگشت همه عاقبت بر آن درگاست

 

نماند و نیست کسی تا ابد درین دنیا
که ذات اقدس او زندہ است و نامیراست

 

کدام صنع جهان را از او نمی دانی؟
که صانع ازلی بودہ اَست و پابرجاست

 

کدام فعل؟ که بی فاعل است ای غافل!
کدام صدر که بی صادر است و بی صدرا ست؟

 

معادلات جهان سر به سر ز حکمت اوست
وگرنه هر چه جز او هست پوچ و بی معناست

 

مکاشفات بشر نیست کامل مطلق
چنانکه راز جهان ، با هزارها امّاست

 

ز عقل عاجز ما درک حق محالات است
که پشّه را طَیَران، کِی به منزل عنقاست؟

 

بخوان تو اَشهَدُ اَنْ لٰا اِلٰه و بگذر از آن
که ظرفِ عقل، کجا همتراز با دریاست؟

 

بکوش! در رہِ عشق و مپیچ در رہِ هیچ
که ذکر و مقصد مجنون به لب فقط لیلاست

 

ببال بر حق و بر غیر او مبال که هیچ
به قدر تو نفزاید که هرچه هست تباست

 

اگر ز عمر سپنجی نگشته‌ای آگه؟
مبند دل به زمانه که عمر ما کوتاست

 

وگر که دانی و بی‌راهه می‌روی، زنهار !
که کورہ راہ تو بن بست و آہ و واویلاست

 

به هوش باش و غنیمت شمار، این امروز
که لحظه‌های تغافل ، پیامد فرداست

 

بیا به میکده ی عشق و رستگاری جوی
بگیر ، از کف (ساقی) مِیی که روح افزاست

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی