اشعار سید محمدرضا شمس (ساقی)

ساغر خیال
آخرین نظرات

۵۸ مطلب با موضوع «دوبیتی» ثبت شده است

(خزف)

 

گر خــزف، خود را نشاند در کنار گـوهــری

 

کـی شود زین همنشینی ، لایــق انگشــتری

 

اصل او از خاک و گِل می‌باشد و اصل گهر

 

از صدف گردیده حاصل، تا کند افسونگری

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(خار و گل)

‌خـار نـالایـق ، اگر با گـل نشـیـند خـار هست

در کنار گل همیشه خار و خس، بسیار هست

‌خار اگر با گل عجین شد، گل نمی‌روید ز خار

گرچه جای خار و گل در گلشن و گلزار هست‌

‌سید محمدرضا شمس (ساقی)

(از غدیر تا کربلا)

فــراز دست نبـی، گرچه دست مـولا رفت

ولی حسین سرش سوی عرش اعـلا رفت

یکی به کرب و بلا و یکی به دشت غـدیر

بــرای دیــن خـــداونــد حـیّ یکتــا رفت

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(گُل ِ ماه)

به گلستان ولایت ، گل ِ ماه آمده است

روشنی بخش شبستان سیاه آمده است

آسمان غرق تماشاست چو افواج مَلک

دهمین اختر دین ، هادی راه آمده است

سید محمدرضا شمس (ساقی)
1392

(عیـد قـربان)

به قربانگاه اسماعیل ، قـربـان کن دل خود را

که تا شاید در آنجا حل نمایی مشکل خود را

در آن وادی اگر قربـان نمایی نفس شیطــانی

شود حجّــت قبــولِ بــارگــاهِ حـیّ سبحــانی

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(عید قربان)

حاجیـا گر نفس دون را ذبـح و قربانی کنی

سـیـنه را خــالـی گر از امیــال نفسانی کنی

گر خلیــل آسا گــذر کردی ز اسماعیـل نفس

بعـد از آن درک حضـور فیــض ربـــانی کنی.

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(حاجی)

آنکه اکنون از حریم کبریا برگشته است

مقتدی رفته ولیکن مقتدا برگشته است

گر چه عمری لخت کرده ملتی را با حِیَل

با کت و شلوار رفته با عبا برگشته است

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(السّلامُ علیکِ یا فاطِمةَالمَعصومَة)

 

کبـــوتـــر دل ما ، میـل پـــر زدن دارد

ولی به دور حـــریـم مطهــرت بــانــو

ز بـانـوان جهان ، بعد مــادرت زهـــرا

جهان به قدر و مقـام تو می‌زند زانـو

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(حـلول مـاه رمضـان مبـارک باد)

(ماه رحمت)

رمضان، ماه عبادت بوَد و صوم و صلات

 

مـاه پـاکیــزگـی نفـس و نــزول بــرکـات

 

مـاه دلدادگی و رحمت و احسان و زکات

 

مـاه غفــــران الهــــی و قبـــول حسـنات

 

سید محمدرضا شمس (ساقی)

(آزادگی)

هـرگـز نتـوان دید کسی در اثــر من

تمجید کِهــان را که: نباشد هنــر من

آزادگـی‌ام را به دو عــالـم نفـروشـم

چون کوه طلا ، کاه بوَد در نظـر من

سید محمدرضا شمس (ساقی)